سلام بر دختر شیطونم روز دوشنبه95.7.27 هینگیرینگ از پیش ما رفت. حالا هینگرینگ کی بود؟ اوایل سال 95 بود که باهم بیرون بودیم و شما صدای جیک جیک جوجه ها رو شنیدی و گفتی برام جوجه بخرین.من و بابا کلی مقاومت کردیم که نخریم .و موفق هم شدیم.همین که اومدیم خونه چند دقیقه بعد ما خاله پرستو اومد و گفت ملینا اگه بدونی چی خریدم یعنی ما رو می گی داشتم خودمو می کشتم که چرا خریدی.اما ملینا به قدری خوشحال بود که نگو.بالاخره تو خونه دو تا جوجه وارد شد یادم نیست ی دونه هم مامان جون خرید و آورد شدن سه تا.اینا رو کلی دوست داشتی و هر روز باهاشون حرف می زدی و آب و دونشون رو با کمک مامان جون می دادین.جوجه کم کم بزرگ می شدن روزی که در حیاط باز بوده و جوجه ها ب...